
در حاشیه برگزاری پنجمین دوره انتخابات شورایاری ها؛
نگاهی جامعهشناختی به هویت محلهها

بحث و بررسی پیرامون محلههای شهری، هویت محله ای و فرآیند تغییر و تحولات آنها به سبب نقش و جایگاهی که در فرآیند جامعه پذیری و بازتولید روابط اجتماعی دارند، واجد اهمیت اساسی است. پنجمین دوره انتخابات شورایاری محلات شهر تهران بهانهای شد تا به قبض و بسط این موضوع پرداخته شود.
به گزارش اخبار ساختمان، محلهها در شهر یک مفهوم فضایی و در عین حال اجتماعی هستند. «کوین لینچ» خصوصیات محله را با خیابانهای آرام و ایمن و خدمات روزانه که به سهولت در دسترس قرار گرفته و چنانچه ضرورت احساس شود، تشکلهای سیاسی به وجود میآورد، توصیف کرده و مناطق مسکونی دارای هویت را برای بهبود مشارکت افراد مناسب تشخیص میدهد.
جان دیویی فیلسوف پراگماتیست قرن بیستم در کتاب دموکراسی و آموزش و پرورش در تعریف «جامعه» یا «اجتماع» مینویسد، یک عده بچه که در یک ده یا یک خیابان شهری با هم بازی میکنند، یک جماعت را تشکیل میدهند. این تعریف تداعیکننده کارکرد محلههای شهری است.
افراد ساکن در یک محله یا یک خیابان شهری، هنگامی یک گروه اجتماعی هستند که دارای روابط اجتماعی نسبتاً پایدار و مستمر بوده و ضرورتاً برای ثبات و ماندگاری در زندگی اجتماعی سهم و کمکی ایفا کنند. در عرصههای عمومی و فضای اجتماعی محلهها، استمرار روابط چهره به چهره به هویت مشترک محلهای منجر میشود. در عین اینکه بخش مهمی از هویت افراد و گروهها به محله و مکان زندگی آنها گره خورده است، هویت یک مکان از سطح محله تا مقیاس ملی نیز متاثر از نام و نشان شخصیتهای ممتاز و تاریخساز است.
بسیاری از محلات نامشان برگرفته از شخصیتهای ممتاز ادبی، هنری، سیاسی، مذهبی، نوابغ، قهرمانان جنگ و اسطورههاست. محلهها یک ساخت اجتماعی هستند که افراد در آن متولد شده، رشد و پرورش یافته و در فرآیند اجتماعی شدن هویتشان تکوین مییابد. از سویی محلهها بر ساخت کنشهای جمعی تکتک افراد جامعه هستند. بنابراین هویت محلهای امر ثابت و لایتغیر نبوده و همواره در حال بازتولید و نو شدن است.
محلههای اصیل و برخودار از منابع اعتماد، سرمایه اجتماعی و مناسبات همسایگی میتوانند بستری را برای انسجام، امنیت، منزلت، پایگاه افتخار، روحیه جمعی و ایضا زندگی بهتر فراهم کنند. در مقابل، محلههایی با هویت مشوش و منزوی و فارغ از خصلت روح جمعی و معاشرت همسایگان؛ ناامیدکننده، یأسآور و بیروح هستند که انسان در آن منزوی، غریب و تنهاست. ساکنین این محلات هیچ نیرو و کششی برای بیرون رفتن از خانه و کنشهای اجتماعی ندارند.
انگلس با به تصویر کشیدن هویت مشوش و آشوبزده طبقه کارگر شهر لندن در سال ۱۸۴۴ مینویسد؛ هرکس درجستوجوی بیامان منافع خویش است، افراد نسبت به هم خشنتر و بیگانهتر میشوند و بشر به ذرات کوچکی که از منافع خود تبعیت میکند، جنگ اجتماعی و جنگ هر فرد علیه بقیه در اینجا آشکار است و مردم یکدیگر را تنها به عنوان اشیایی قابل استفاده مینگرند و هر کس دیگری را استثمار میکند.
لزوم درک تفاوتهای محلهها
محلههای تهران به لحاظ سازمان فضایی و حیات اجتماعی آنچنان متفاوت و متعارض هستند که به سختی میتوان تعریفی واحد و یکپارچه از هویت مکان برای آن به دست داد. طراحی ساختمانها، مساحت واحدهای مسکونی، نوع گذران اوقات فراغت، سبک زندگی، ترجیحات فرهنگی و تمایزات ذائقه از مصرف نان سنگک گرفته تا باگت فرانسوی، نوع استفاده وسیله نقلیه از موتوسیکلت تا اتومبیلهای آخرین مدل، سطح معاشرت در کوچهها و خیابانها، میزان استفاده از فضاهای عمومی، وضعیت کالبدی محلهها از کوچههای تنگ و باریک جنوب شهر تا خیابانهای فراخ شمال و غرب تهران و حس تعلق به مکان در شمال تهران در آسمانخراشهای الهیه، فرمانیه، کامرانیه و فرشته، به هیچ وجه با سبک زندگی در محلههای خانیآباد، یاغچیآباد و جوادیه قابل قیاس نبوده و یک شهر واحد را بازنمایی نمیکند.
تفاوت در الگوهای رفتاری، ارزشها، هنجارها، باورها، نظام اعتقادی، حتی در مدلهای لباس، علایق موسیقی، تا آن حد است که اساساً نمیتوان تهران را به عنوان یک شهر واحد متصور شد، مگر به هم پیوستگی بافت شهری و یا نقشههای مصوب شهری آن را به عنوان یک شهر واحد ترسیم کند.
هویت محله در شهر تهران طی دهههای اخیر تحت تاثیر رشد شهر، مصرفگرایی، بیشینهسازی سود و اقتصاد سرمایهداری، تحول سبک زندگی، گرایشات، علایق سیال، تعقیب خشنودیهای شخصی، فردگرایی، تحول سبک معماری و شهرسازی، رشد عمودی شهرها، افزایش تراکم ساختمانی و به همریختگی در توازن جمعیتی و غلبه ماشین بر خیابانهای شهر، افت شدید مناسبات همسایگی و کثیری از عوامل دیگر دچار تغییرات بنیادین شد. امروزه محلههای اصیل شهر تهران با روابط صمیمانه و شبکههای مستحکم دوستان که روزگاری محله جزیی از متعلقات خانه به شمار میآمد و مصداق واقعی «شهر ما خانه ما» بود، گونههای جدیدی از مناسبات و روابط اجتماعی را تجربه میکند.
با استحاله هویت محلهها، فرآیند جامعه پذیری گروه دوستان، همسالان و بچهمحلهها به عنوان یکی از پایهایترین گروههای اجتماعی که در کوچه و خیابان مشغول بازی گروهی، تمرین دوستی، سازگاری، فهم مشترک، رقابت، قهر و آشتی، کارجمعی، مسوولیتپذیری، مشارکت، نقشگیری، پشتیبانی و رعایت سلسله مراتب بودند، مختل شد.
گروه اجتماعی «همسالان» که بر اساس نظریه «هربرت بلومر» پس از والدین و دیگری مهم، سومین واسطه یا آژانس اجتماعی شدن است، حداقل در بسیاری از محلات شهر بیرمق و مضمحل شده و در وضعیت تعلیق به سر میبرد. با نگاه عمیق جامعهشناختی به تجربه زندگی در تهران فیالواقع این تصور در اذهان متبادر میشود که مفهوم اجتماعی محله به صورت بطئی در حال فراموشی است و صرفاً یک مفهوم جغرافیایی و فیزیکی و تقسیمات شهری از آن باقی مانده است.
این تغییرات هویت محلهای تا حد زیادی محصول موج جدید مدرنیته، فاصلهگیری از مکان و کنده شدن روابط اجتماعی از محیطهای همکنشی و تجدید ساختار آن در پهنههای نامحدود زمانی- مکانی است، که «آنتونی گیدنز» در باب جهان مدرن از آن سخن رانده است.
استحاله در هویت بافتهای جدید و حتی محلههای قدیمی مرکز شهر، آشنایان همسایه را به همسایه گان غریبه بدل ساخته و موجب کمرنگ شدن روح گروهی، تقلیل مناسبات و حمایتهای همسایگی، ترویج روحیه بیتفاوتی، فقدان کنترل اجتماعی در محیط زندگی، از دست رفتن حس تعلق به مکان و فرو کاستن جوشش و نشاط جمعی شده و بروز رفتارهای ضداجتماعی و بیبند و باری و نفوذ معتادین و خلافکارها را در برخی محلههای مسکونی تسهیل کرده است.
فرزندان امروز تهران که فرآیند اجتماعی شدن را در محلهها، کوچههای شهر با بازیهای کودکانه و جوش و خروش جمعی تجربه نمیکنند و در شرایطی که صبحگاهان به صورت بستهبندی شده در جعبههای متحرکی به نام «سرویس مدرسه» مسیر خانه به مدرسه و بالعکس را با کمترین مکث و مجال برای بازی و جنب و جوش میپیمایند، برای همیشه نسبت به کوچه و محله خود غریبه و بیاشتیاق خواهند بود و اوقات خود را در آپارتمانها با بازیهای کامپیوتری و گشت و گذار در فضاهای مجازی و تماشای فیلمهای ماجراجویانه سپری میکنند.
این فرزندان از یک رابطه ناب در یک فضای آزاد و خودجوش، بدون نظارت مستقیم نهادهای قدرت و فارغ از هر گونه ضوابط خشک و بدون انعطاف، محروم و بیبهرهاند. جان دیویی در رابطه با اهمیت کوچه و خیابان و گردشگاه برای کودکان مینویسد؛ مناسبات کودک با دنیای پیرامون او بسیار محدود است. موضوع فکر او امور و اشیایی است که او در اطراف خود مییابد. خانه، کوچه، خیابان، گردشگاه و شهری که دیده و قصهای که شنیده است، موضوع فکر اوست.
مردم بیگانه با کوچه و خیابان
امروزه در تهران مردم با بیگانگی از کوچه و خیابان مردم، بدون مکث و با بیتوجهی عمدی نسبت به همسایگان صرفاً برای خرید مایحتاج روزمره بسان تیری که از چله رها شده به سر کوچه میروند و پس از خرید مایحتاج برمیگردند.
مادرها به فرزندان سفارش میکنند؛ زود برگردند، مواظب باشند و با گوشزد کردن دلواپسی خود، روح انزوا و محله گریزی را به آنها میدمند. پیامد قطع پیوند کودک از کوچه و خیابان و به تبع آن فقدان تجربه بازی و تمرین کارگروهی در فضای همسایگی در سنین بزرگسالی، هنگامی که افراد پس از طی مراحل تحصیلی و کسب مهارتهای مربوطه به کار و فعالیت و ورطههای دیگر زندگی اجتماعی، گام مینهند، پدیدار شده و بنیان زندگی اجتماعی را مخدوش میکند.
بی شک فرهنگ مشارکت، حرکت در مسیر مردمسالاری، تحمل شنیدن آرای مخالف، عمل به قانون و تبعیت از قواعد گفتوگو، پرهیز از تعصبات کور، غرضورزی در فضای آزاد کوچه و خیابان حین بازیهای کودکانه و روابط صمیمانه همسایگی آموخته میشوند. همسایگان آشنا، جوانان، سالمندان به ویژه زنان که در سالهای نه چندان دور در محلات، بر سر کوی و برزن، گردهم میآمدند و با گفتوگو و درد دل کردن، خستگی کار روزانه را از تن بیرون میراندند و کدورت و درشتیهای زندگی، ناخشنودیها، کسادی و ناهمخوانی دخل و خرج و یکنواختی زندگی را، با مطمئنترین افراد در همسایگیشان مبادله میکردند، در واقع به التیام جراحات زندگی روزمره مشغول بودند.
خالهزنک بازی که امروزه به عنوان یک برچسب از آن استفاده میشود، همیشه کارکرد منفی ندارد و اقبال عمومی از آن نشان کارکردهای متنابه پیدا و پنهان آن است. اگر مدعی شویم، نیرویی که در تعاملات چند منظوره فضای همسایگی نهفته است، قدرت تابآوری زندگی زناشویی را ارتقا میدهد، پربیراه نگفتهایم. زندگی در بافتهای ریزدانه و آپارتمانهای کوچک مناطق مرکزی و جنوبی شهر سهلتر و تحملپذیرتر خواهد شد اگر در کوچه و خیابان و محلهها، معاشرتهای زنان همسایه احیا شود.
امروزه اقشار متوسط و فرودست جامعه، پس از فراغت از کار، انتظار تامین نیازهای بیشمار گپوگفت، مشورت، درددل کردن و تخلیه خستگیها و آلام زندگی روزمره که در گذشته نه چندان دور، قسم اعظم آن با دوستان در کوچه و خیابان برآورده میشد را در خانه صرفاً از همسران خود مطالبه میکنند.
لذا اگر بنا به محتوای ذهنی خویش برای همه آن احتجاجات، پاسخ مناسب نگیرند، ای بسا طغیان کنند و همسران خود را به عدم درک متقابل یا فهم مشترک متهم کنند. انتظار تامین همه نیازهای عاطفی در خانه و از طریق همسران یک انحراف بزرگ است که با از بین رفتن محلهها، رواج یافته است.
محلات و حق کودک
امروزه اکثر خیابانهای تهران تحت سیطره ماشین است. ترافیک وسائط نقلیه موتوری، فرصت بازی و همنشینی و موانست در خیابانها و کوچههای شهر را به ویژه در بافتهای مرکزی و جنوبی شهر از کف ربوده است. فضای معاشرت و بازی بچهها در کوچه پسکوچههای شهر، به جولانگاه اتومبیل و موتوسیکلت بدل شد.
پربیراه نیست اگر بگوییم زندگی اجتماعی در محلههای شهر زیر سم ماشین لگدکوب شده است. شبکههای متقاطع معابر شهری و تبدیل خانههای مسکونی به آپارتمانهای چهار، پنج و شش طبقه و ساختمانهای بلندمرتبه، فرصت گردهمایی زنان و مردان، آشنا شدن و پایهریزی یک دوستی ناب و خلق خاطرات دوران کودکی و نوجوانی را از شهروندان سلب کرده است. جای اعتراض و تعجب نیست اگر در آینده نه چندان دور، در تهران و برخی کلانشهرهای کشور، خاطرات بچههای محله در قصههای مادربزرگها و داستانهای نوستالژیک جستوجو شوند.
کودکان، معاشرت و احساس تعلق خاطر به مکان زندگی و مناسبات همسایگی را از والدین خود میآموزند و از آنها تبعیت میکنند. اگر جهتگیری جریان تحول اجتماعی زندگی شهری پای والدین و دیگران مهم را از فضای محله و خیابان قطع کند، قطعاً در یک فرآیند تدریجی، احساس تعلق به مکان و روابط صمیمانه بین همسایگان و بچههای محله از بین میرود.
یقیناً یکی از مهمترین بخشهای زندگی انسان خاطرههای اوست و مهمترین خاطرهها مربوط به دوران کودکی و بازی در کوچه و خیابان است. متاسفانه در پی تحولات جدید، بچه محل بودن در بافتهای جدید تهران به واژگان غریبی بدل شده و از فرهنگ زندگی رخت بسته است.
همکلاسیها صرفاً از طریق فضاهای مجازی با هم ارتباط دارند و پس از مدرسه، در اوقات فراغت، برای بازی و تعمیق دوستی، وارد عرصه عمومی کوچه و خیابان نمیشوند و احیاناً جایی برای ملاقات نمییابند. به دنبال استحاله هویت محله، گروه اجتماعی «بچه محلهها» در غالب مناطق مسکونی شهر تهران، از بین رفته یا در اشکال و سبکهای جدیدی در حال ظهور است. جوانان و نوجوانانی که با اتومبیل یا موتوسیکلت برای تفرج و به امید یافتن دوستان غیرهمجنس در خیابانهای شهر پرسه میزنند، سبک جدیدی از زندگی را به نمایش میگذارند که قطعاً بخشی از آن محصول از بین رفتن محلات و استحاله هویت محلهای است.
متاسفانه دامنه این ساخت جدید واقعیت اجتماعی به فضای محلات ختم نمیشود بلکه در فرآیند اجتماعی شدن چونان یک شیوه پرورش و آموزه رفتاری در ساختمان ذهنی کودکان و نوجوانان رخنه کرده و ای بسا در آیندهای نه چندان دور، بازنمودهای آن به عنوان یک خصلت نهادی تمامیت نظام اجتماعی را با چالش جدی مواجه میکند.
امروزه احیا و بازسازی معاشرتها و مناسبات محلهای، تقویت هویتهای جمعی و روح گروهی واحدهای همسایگی و گروههای دوستان در فضای اجتماعی محلات ضرورت اجتنابناپذیر است.
تعدیل تراکمهای سنگین ساختمانی در طرحهای توسعه شهری و بازتولید جغرافیای مراکز محلهها جزو مهمترین راهحلهای باززندهسازی محلههای تهران به شمار میآیند.
ایرنا
جان دیویی فیلسوف پراگماتیست قرن بیستم در کتاب دموکراسی و آموزش و پرورش در تعریف «جامعه» یا «اجتماع» مینویسد، یک عده بچه که در یک ده یا یک خیابان شهری با هم بازی میکنند، یک جماعت را تشکیل میدهند. این تعریف تداعیکننده کارکرد محلههای شهری است.
افراد ساکن در یک محله یا یک خیابان شهری، هنگامی یک گروه اجتماعی هستند که دارای روابط اجتماعی نسبتاً پایدار و مستمر بوده و ضرورتاً برای ثبات و ماندگاری در زندگی اجتماعی سهم و کمکی ایفا کنند. در عرصههای عمومی و فضای اجتماعی محلهها، استمرار روابط چهره به چهره به هویت مشترک محلهای منجر میشود. در عین اینکه بخش مهمی از هویت افراد و گروهها به محله و مکان زندگی آنها گره خورده است، هویت یک مکان از سطح محله تا مقیاس ملی نیز متاثر از نام و نشان شخصیتهای ممتاز و تاریخساز است.
بسیاری از محلات نامشان برگرفته از شخصیتهای ممتاز ادبی، هنری، سیاسی، مذهبی، نوابغ، قهرمانان جنگ و اسطورههاست. محلهها یک ساخت اجتماعی هستند که افراد در آن متولد شده، رشد و پرورش یافته و در فرآیند اجتماعی شدن هویتشان تکوین مییابد. از سویی محلهها بر ساخت کنشهای جمعی تکتک افراد جامعه هستند. بنابراین هویت محلهای امر ثابت و لایتغیر نبوده و همواره در حال بازتولید و نو شدن است.
محلههای اصیل و برخودار از منابع اعتماد، سرمایه اجتماعی و مناسبات همسایگی میتوانند بستری را برای انسجام، امنیت، منزلت، پایگاه افتخار، روحیه جمعی و ایضا زندگی بهتر فراهم کنند. در مقابل، محلههایی با هویت مشوش و منزوی و فارغ از خصلت روح جمعی و معاشرت همسایگان؛ ناامیدکننده، یأسآور و بیروح هستند که انسان در آن منزوی، غریب و تنهاست. ساکنین این محلات هیچ نیرو و کششی برای بیرون رفتن از خانه و کنشهای اجتماعی ندارند.
انگلس با به تصویر کشیدن هویت مشوش و آشوبزده طبقه کارگر شهر لندن در سال ۱۸۴۴ مینویسد؛ هرکس درجستوجوی بیامان منافع خویش است، افراد نسبت به هم خشنتر و بیگانهتر میشوند و بشر به ذرات کوچکی که از منافع خود تبعیت میکند، جنگ اجتماعی و جنگ هر فرد علیه بقیه در اینجا آشکار است و مردم یکدیگر را تنها به عنوان اشیایی قابل استفاده مینگرند و هر کس دیگری را استثمار میکند.
لزوم درک تفاوتهای محلهها
محلههای تهران به لحاظ سازمان فضایی و حیات اجتماعی آنچنان متفاوت و متعارض هستند که به سختی میتوان تعریفی واحد و یکپارچه از هویت مکان برای آن به دست داد. طراحی ساختمانها، مساحت واحدهای مسکونی، نوع گذران اوقات فراغت، سبک زندگی، ترجیحات فرهنگی و تمایزات ذائقه از مصرف نان سنگک گرفته تا باگت فرانسوی، نوع استفاده وسیله نقلیه از موتوسیکلت تا اتومبیلهای آخرین مدل، سطح معاشرت در کوچهها و خیابانها، میزان استفاده از فضاهای عمومی، وضعیت کالبدی محلهها از کوچههای تنگ و باریک جنوب شهر تا خیابانهای فراخ شمال و غرب تهران و حس تعلق به مکان در شمال تهران در آسمانخراشهای الهیه، فرمانیه، کامرانیه و فرشته، به هیچ وجه با سبک زندگی در محلههای خانیآباد، یاغچیآباد و جوادیه قابل قیاس نبوده و یک شهر واحد را بازنمایی نمیکند.
تفاوت در الگوهای رفتاری، ارزشها، هنجارها، باورها، نظام اعتقادی، حتی در مدلهای لباس، علایق موسیقی، تا آن حد است که اساساً نمیتوان تهران را به عنوان یک شهر واحد متصور شد، مگر به هم پیوستگی بافت شهری و یا نقشههای مصوب شهری آن را به عنوان یک شهر واحد ترسیم کند.
هویت محله در شهر تهران طی دهههای اخیر تحت تاثیر رشد شهر، مصرفگرایی، بیشینهسازی سود و اقتصاد سرمایهداری، تحول سبک زندگی، گرایشات، علایق سیال، تعقیب خشنودیهای شخصی، فردگرایی، تحول سبک معماری و شهرسازی، رشد عمودی شهرها، افزایش تراکم ساختمانی و به همریختگی در توازن جمعیتی و غلبه ماشین بر خیابانهای شهر، افت شدید مناسبات همسایگی و کثیری از عوامل دیگر دچار تغییرات بنیادین شد. امروزه محلههای اصیل شهر تهران با روابط صمیمانه و شبکههای مستحکم دوستان که روزگاری محله جزیی از متعلقات خانه به شمار میآمد و مصداق واقعی «شهر ما خانه ما» بود، گونههای جدیدی از مناسبات و روابط اجتماعی را تجربه میکند.
با استحاله هویت محلهها، فرآیند جامعه پذیری گروه دوستان، همسالان و بچهمحلهها به عنوان یکی از پایهایترین گروههای اجتماعی که در کوچه و خیابان مشغول بازی گروهی، تمرین دوستی، سازگاری، فهم مشترک، رقابت، قهر و آشتی، کارجمعی، مسوولیتپذیری، مشارکت، نقشگیری، پشتیبانی و رعایت سلسله مراتب بودند، مختل شد.
گروه اجتماعی «همسالان» که بر اساس نظریه «هربرت بلومر» پس از والدین و دیگری مهم، سومین واسطه یا آژانس اجتماعی شدن است، حداقل در بسیاری از محلات شهر بیرمق و مضمحل شده و در وضعیت تعلیق به سر میبرد. با نگاه عمیق جامعهشناختی به تجربه زندگی در تهران فیالواقع این تصور در اذهان متبادر میشود که مفهوم اجتماعی محله به صورت بطئی در حال فراموشی است و صرفاً یک مفهوم جغرافیایی و فیزیکی و تقسیمات شهری از آن باقی مانده است.
این تغییرات هویت محلهای تا حد زیادی محصول موج جدید مدرنیته، فاصلهگیری از مکان و کنده شدن روابط اجتماعی از محیطهای همکنشی و تجدید ساختار آن در پهنههای نامحدود زمانی- مکانی است، که «آنتونی گیدنز» در باب جهان مدرن از آن سخن رانده است.
استحاله در هویت بافتهای جدید و حتی محلههای قدیمی مرکز شهر، آشنایان همسایه را به همسایه گان غریبه بدل ساخته و موجب کمرنگ شدن روح گروهی، تقلیل مناسبات و حمایتهای همسایگی، ترویج روحیه بیتفاوتی، فقدان کنترل اجتماعی در محیط زندگی، از دست رفتن حس تعلق به مکان و فرو کاستن جوشش و نشاط جمعی شده و بروز رفتارهای ضداجتماعی و بیبند و باری و نفوذ معتادین و خلافکارها را در برخی محلههای مسکونی تسهیل کرده است.
فرزندان امروز تهران که فرآیند اجتماعی شدن را در محلهها، کوچههای شهر با بازیهای کودکانه و جوش و خروش جمعی تجربه نمیکنند و در شرایطی که صبحگاهان به صورت بستهبندی شده در جعبههای متحرکی به نام «سرویس مدرسه» مسیر خانه به مدرسه و بالعکس را با کمترین مکث و مجال برای بازی و جنب و جوش میپیمایند، برای همیشه نسبت به کوچه و محله خود غریبه و بیاشتیاق خواهند بود و اوقات خود را در آپارتمانها با بازیهای کامپیوتری و گشت و گذار در فضاهای مجازی و تماشای فیلمهای ماجراجویانه سپری میکنند.
این فرزندان از یک رابطه ناب در یک فضای آزاد و خودجوش، بدون نظارت مستقیم نهادهای قدرت و فارغ از هر گونه ضوابط خشک و بدون انعطاف، محروم و بیبهرهاند. جان دیویی در رابطه با اهمیت کوچه و خیابان و گردشگاه برای کودکان مینویسد؛ مناسبات کودک با دنیای پیرامون او بسیار محدود است. موضوع فکر او امور و اشیایی است که او در اطراف خود مییابد. خانه، کوچه، خیابان، گردشگاه و شهری که دیده و قصهای که شنیده است، موضوع فکر اوست.
مردم بیگانه با کوچه و خیابان
امروزه در تهران مردم با بیگانگی از کوچه و خیابان مردم، بدون مکث و با بیتوجهی عمدی نسبت به همسایگان صرفاً برای خرید مایحتاج روزمره بسان تیری که از چله رها شده به سر کوچه میروند و پس از خرید مایحتاج برمیگردند.
مادرها به فرزندان سفارش میکنند؛ زود برگردند، مواظب باشند و با گوشزد کردن دلواپسی خود، روح انزوا و محله گریزی را به آنها میدمند. پیامد قطع پیوند کودک از کوچه و خیابان و به تبع آن فقدان تجربه بازی و تمرین کارگروهی در فضای همسایگی در سنین بزرگسالی، هنگامی که افراد پس از طی مراحل تحصیلی و کسب مهارتهای مربوطه به کار و فعالیت و ورطههای دیگر زندگی اجتماعی، گام مینهند، پدیدار شده و بنیان زندگی اجتماعی را مخدوش میکند.
بی شک فرهنگ مشارکت، حرکت در مسیر مردمسالاری، تحمل شنیدن آرای مخالف، عمل به قانون و تبعیت از قواعد گفتوگو، پرهیز از تعصبات کور، غرضورزی در فضای آزاد کوچه و خیابان حین بازیهای کودکانه و روابط صمیمانه همسایگی آموخته میشوند. همسایگان آشنا، جوانان، سالمندان به ویژه زنان که در سالهای نه چندان دور در محلات، بر سر کوی و برزن، گردهم میآمدند و با گفتوگو و درد دل کردن، خستگی کار روزانه را از تن بیرون میراندند و کدورت و درشتیهای زندگی، ناخشنودیها، کسادی و ناهمخوانی دخل و خرج و یکنواختی زندگی را، با مطمئنترین افراد در همسایگیشان مبادله میکردند، در واقع به التیام جراحات زندگی روزمره مشغول بودند.
خالهزنک بازی که امروزه به عنوان یک برچسب از آن استفاده میشود، همیشه کارکرد منفی ندارد و اقبال عمومی از آن نشان کارکردهای متنابه پیدا و پنهان آن است. اگر مدعی شویم، نیرویی که در تعاملات چند منظوره فضای همسایگی نهفته است، قدرت تابآوری زندگی زناشویی را ارتقا میدهد، پربیراه نگفتهایم. زندگی در بافتهای ریزدانه و آپارتمانهای کوچک مناطق مرکزی و جنوبی شهر سهلتر و تحملپذیرتر خواهد شد اگر در کوچه و خیابان و محلهها، معاشرتهای زنان همسایه احیا شود.
امروزه اقشار متوسط و فرودست جامعه، پس از فراغت از کار، انتظار تامین نیازهای بیشمار گپوگفت، مشورت، درددل کردن و تخلیه خستگیها و آلام زندگی روزمره که در گذشته نه چندان دور، قسم اعظم آن با دوستان در کوچه و خیابان برآورده میشد را در خانه صرفاً از همسران خود مطالبه میکنند.
لذا اگر بنا به محتوای ذهنی خویش برای همه آن احتجاجات، پاسخ مناسب نگیرند، ای بسا طغیان کنند و همسران خود را به عدم درک متقابل یا فهم مشترک متهم کنند. انتظار تامین همه نیازهای عاطفی در خانه و از طریق همسران یک انحراف بزرگ است که با از بین رفتن محلهها، رواج یافته است.
محلات و حق کودک
امروزه اکثر خیابانهای تهران تحت سیطره ماشین است. ترافیک وسائط نقلیه موتوری، فرصت بازی و همنشینی و موانست در خیابانها و کوچههای شهر را به ویژه در بافتهای مرکزی و جنوبی شهر از کف ربوده است. فضای معاشرت و بازی بچهها در کوچه پسکوچههای شهر، به جولانگاه اتومبیل و موتوسیکلت بدل شد.
پربیراه نیست اگر بگوییم زندگی اجتماعی در محلههای شهر زیر سم ماشین لگدکوب شده است. شبکههای متقاطع معابر شهری و تبدیل خانههای مسکونی به آپارتمانهای چهار، پنج و شش طبقه و ساختمانهای بلندمرتبه، فرصت گردهمایی زنان و مردان، آشنا شدن و پایهریزی یک دوستی ناب و خلق خاطرات دوران کودکی و نوجوانی را از شهروندان سلب کرده است. جای اعتراض و تعجب نیست اگر در آینده نه چندان دور، در تهران و برخی کلانشهرهای کشور، خاطرات بچههای محله در قصههای مادربزرگها و داستانهای نوستالژیک جستوجو شوند.
کودکان، معاشرت و احساس تعلق خاطر به مکان زندگی و مناسبات همسایگی را از والدین خود میآموزند و از آنها تبعیت میکنند. اگر جهتگیری جریان تحول اجتماعی زندگی شهری پای والدین و دیگران مهم را از فضای محله و خیابان قطع کند، قطعاً در یک فرآیند تدریجی، احساس تعلق به مکان و روابط صمیمانه بین همسایگان و بچههای محله از بین میرود.
یقیناً یکی از مهمترین بخشهای زندگی انسان خاطرههای اوست و مهمترین خاطرهها مربوط به دوران کودکی و بازی در کوچه و خیابان است. متاسفانه در پی تحولات جدید، بچه محل بودن در بافتهای جدید تهران به واژگان غریبی بدل شده و از فرهنگ زندگی رخت بسته است.
همکلاسیها صرفاً از طریق فضاهای مجازی با هم ارتباط دارند و پس از مدرسه، در اوقات فراغت، برای بازی و تعمیق دوستی، وارد عرصه عمومی کوچه و خیابان نمیشوند و احیاناً جایی برای ملاقات نمییابند. به دنبال استحاله هویت محله، گروه اجتماعی «بچه محلهها» در غالب مناطق مسکونی شهر تهران، از بین رفته یا در اشکال و سبکهای جدیدی در حال ظهور است. جوانان و نوجوانانی که با اتومبیل یا موتوسیکلت برای تفرج و به امید یافتن دوستان غیرهمجنس در خیابانهای شهر پرسه میزنند، سبک جدیدی از زندگی را به نمایش میگذارند که قطعاً بخشی از آن محصول از بین رفتن محلات و استحاله هویت محلهای است.
متاسفانه دامنه این ساخت جدید واقعیت اجتماعی به فضای محلات ختم نمیشود بلکه در فرآیند اجتماعی شدن چونان یک شیوه پرورش و آموزه رفتاری در ساختمان ذهنی کودکان و نوجوانان رخنه کرده و ای بسا در آیندهای نه چندان دور، بازنمودهای آن به عنوان یک خصلت نهادی تمامیت نظام اجتماعی را با چالش جدی مواجه میکند.
امروزه احیا و بازسازی معاشرتها و مناسبات محلهای، تقویت هویتهای جمعی و روح گروهی واحدهای همسایگی و گروههای دوستان در فضای اجتماعی محلات ضرورت اجتنابناپذیر است.
تعدیل تراکمهای سنگین ساختمانی در طرحهای توسعه شهری و بازتولید جغرافیای مراکز محلهها جزو مهمترین راهحلهای باززندهسازی محلههای تهران به شمار میآیند.
ایرنا
نظرات کاربران
تازهترین اخبار ساختمان
20 هزار مسکن با کیفیت در نوبت بهره برداری قرار دارد
ابلاغ تعرفه سال 1404 خدمات مهندسی
شناسایی 1700 واحد مسکن مهر فاقد متقاضی
اصلاح ساختار شرکت عمران شهرهای جدید در دستور کار قرار گرفت
علت روند کند بازآفرینی بافت ناکارآمد شهری چیست؟
سالی پرچالش در انتظار بازار مسکن است
ردپای بانک ها و شهرداری ها در گرانی مسکن
لزوم افزایش تسهیلات ساخت نهضت ملی مسکن
اقساط وام های مسکن با خط فقر همخوانی ندارد
مقاومت برخی دستگاه ها برای اتصال به سامانه املاک
لزوم اتصال طرح های ساخت مسکن به تسهیلات بانکی
آشنایی با سازه ال اس اف
تمیز کردن پارتیشن شیشهای: راهنمای 0 تا 100 برای شفافیت و زیبایی
راهنمای خرید کابینت هایگلاس
ابلاغ دستورالعمل تعرفه خدمات مهندسی 1404
پربازدیدترین اخبار
آشنایی با سازه ال اس اف
لزوم اتصال طرح های ساخت مسکن به تسهیلات بانکی
مقاومت برخی دستگاه ها برای اتصال به سامانه املاک
اقساط وام های مسکن با خط فقر همخوانی ندارد
لزوم افزایش تسهیلات ساخت نهضت ملی مسکن
ردپای بانک ها و شهرداری ها در گرانی مسکن
سالی پرچالش در انتظار بازار مسکن است
علت روند کند بازآفرینی بافت ناکارآمد شهری چیست؟
تکرار ماجرای تورمی خط اعتباری 45 هزار میلیارد تومانی مسکن مهر
اصلاح ساختار شرکت عمران شهرهای جدید در دستور کار قرار گرفت
ابلاغ تعرفه سال 1404 خدمات مهندسی
شناسایی 1700 واحد مسکن مهر فاقد متقاضی
20 هزار مسکن با کیفیت در نوبت بهره برداری قرار دارد
اشتباهات رایج در انتخاب سنگ نما و چگونگی اجتناب از آنها: راهنمای جامع برای نمایی ماندگار و زیبا
راهنمای تشخیص میلگرد اصلی از تقلبی